ابن سامی بن علی بدوی شافعی مدرس جامع ازهر بود و در قاهره در 1362 هجری قمری 1943/ میلادی درگذشت. او راست: ’قصه سیدنا داود’ و جز آن. (معجم المؤلفین از الاعلام الشرقیه ج 2 ص 105) (فهرست کتاب خانه ازهر ج 6 ص 20)
ابن سامی بن علی بدوی شافعی مدرس جامع ازهر بود و در قاهره در 1362 هجری قمری 1943/ میلادی درگذشت. او راست: ’قصه سیدنا داود’ و جز آن. (معجم المؤلفین از الاعلام الشرقیه ج 2 ص 105) (فهرست کتاب خانه ازهر ج 6 ص 20)
ابن ابوالقاسم بن حسین عودی اسدی حلی. او راست: ردّ بر محقق کرکی علی بن عبدالعال. متوفی 994 هجری قمری در مسئلۀ فلسفی ’اثبات معدوم’. صاحب ذریعه گوید: این مرد از نوادگان حسین بن نصیرالدین موسی عودی در سدۀ هشتم هجری میباشد. رجوع به ذریعه ج 10 ص 192، 195 و فیض القدسی در احوال مجلسی در مقدمه بحارالانوار چ کنپانی شود
ابن ابوالقاسم بن حسین عودی اسدی حلی. او راست: ردّ بر محقق کرکی علی بن عبدالعال. متوفی 994 هجری قمری در مسئلۀ فلسفی ’اثبات معدوم’. صاحب ذریعه گوید: این مرد از نوادگان حسین بن نصیرالدین موسی عودی در سدۀ هشتم هجری میباشد. رجوع به ذریعه ج 10 ص 192، 195 و فیض القدسی در احوال مجلسی در مقدمه بحارالانوار چ کنپانی شود
ابن محمد بن الرضا آوی علوی. شاعر آخر سدۀ هفتم و آغاز هشتم هجری. ادیب مترسل بود. او راست: ترجمه محاسن اصفهان از مفضل بن سعد مافروخی که به سال 729 هجری قمری بپایان رسانیده و براون آن را در 1901 م. به انگلیسی ترجمه و چاپ کرد، عباس اقبال ترجمه فارسی آوی را در سال 1328 هجری شمسی در تهران پخش کرده است. اشعار آوی در ص 6، 7، 24، 28، 31، 33، 43، 44، 58، 99، 101، 115، 131، 132، 135 آن کتاب دیده میشود
ابن محمد بن الرضا آوی علوی. شاعر آخر سدۀ هفتم و آغاز هشتم هجری. ادیب مترسل بود. او راست: ترجمه محاسن اصفهان از مفضل بن سعد مافروخی که به سال 729 هجری قمری بپایان رسانیده و براون آن را در 1901 م. به انگلیسی ترجمه و چاپ کرد، عباس اقبال ترجمه فارسی آوی را در سال 1328 هجری شمسی در تهران پخش کرده است. اشعار آوی در ص 6، 7، 24، 28، 31، 33، 43، 44، 58، 99، 101، 115، 131، 132، 135 آن کتاب دیده میشود
ابن عمر. منسوب به جد خویش و محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
ابن عمر. منسوب به جد خویش و محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
ابن داود کرد. اشعار او را ابن شهرآشوب در ’مناقب’ آورد، و در معالم العلماء ص 36 و 137 نیز او را یاد کرده است. او راست: ’الرسائل البشنویه’ و ’الدلائل’. (ذریعه ج 8 ص 236 و ج 10 ص 244) (تاریخ کرد یاسمی ص 86)
ابن داود کرد. اشعار او را ابن شهرآشوب در ’مناقب’ آورد، و در معالم العلماء ص 36 و 137 نیز او را یاد کرده است. او راست: ’الرسائل البشنویه’ و ’الدلائل’. (ذریعه ج 8 ص 236 و ج 10 ص 244) (تاریخ کرد یاسمی ص 86)
ابن محمد بن خسرو. در شوال 520 هجری قمری / 1126 میلادی درگذشت. وی به ابن خسرو شهرت دارد و اخبار ابوحنیفه را گردآوری نموده است. (معجم المؤلفین از سیر النبلاء ج 12 ص 136) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 108) (لسان المیزان ج 2 ص 312) (کشف الظنون)
ابن محمد بن خسرو. در شوال 520 هجری قمری / 1126 میلادی درگذشت. وی به ابن خسرو شهرت دارد و اخبار ابوحنیفه را گردآوری نموده است. (معجم المؤلفین از سیر النبلاء ج 12 ص 136) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 108) (لسان المیزان ج 2 ص 312) (کشف الظنون)
دهی است از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 4هزارگزی شمال خاوری الیگودرز کنار راه مالرو حسین آباد به شفیعآباد. ناحیه ای است واقع در جلگه. معتدل. دارای 197 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، چغندر، پنبه. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 4هزارگزی شمال خاوری الیگودرز کنار راه مالرو حسین آباد به شفیعآباد. ناحیه ای است واقع در جلگه. معتدل. دارای 197 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، چغندر، پنبه. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. واقع در 12هزارگزی خاور الشتر و 12هزارگزی خاور راه خرم آباد به الشتر، ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر مالاریائی. دارای 180 تن سکنه میباشد. فارسی، لکی زبانند. از سرآب هنام مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، پشم، حبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ حسنوند بوده برای تعلیف احشام، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. واقع در 12هزارگزی خاور الشتر و 12هزارگزی خاور راه خرم آباد به الشتر، ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر مالاریائی. دارای 180 تن سکنه میباشد. فارسی، لکی زبانند. از سرآب هنام مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، پشم، حبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ حسنوند بوده برای تعلیف احشام، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
تبریزی خطاطشاعر. پس از حملۀ عثمانیان از تبریز به کاشان آمد و دوازده سال سکونت گزید و به هند رفت و 1003 هجری قمری در آنجا درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 479) (خط و خطاطان)
تبریزی خطاطشاعر. پس از حملۀ عثمانیان از تبریز به کاشان آمد و دوازده سال سکونت گزید و به هند رفت و 1003 هجری قمری در آنجا درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 479) (خط و خطاطان)
ابن مسعود بن محمد معروف به ابن فراء بغوی شافعی در مروالرود خراسان در 516 هجری قمری 1122/م. پس از هفتادواند سال عمر و دیدن بیش از هشتاد راوی حدیث درگذشت. او راست: معالم التنزیل در تفسیر و مصابیح السنه و التهذیب و شمائل النبی و ’الجمع بین الصحیحین’. (سیر النبلاء ج 12 ص 103) (طبقات الشافعیه ج 37 ص 2) (تذکره الحفاظ ج 15 ص 2) (ابن خلکان ج 1 ص 402) (شذرات ج 4 ص 48) (روضات ص 246) (طبقات المفسرین سیوطی 12) (مفتاح السعاده) (کشف الظنون) (معجم المؤلفین) (هدیه العارفین ج 1 ص 312) (تاریخ گزیده ص 809 و 813)
ابن مسعود بن محمد معروف به ابن فراء بغوی شافعی در مروالرود خراسان در 516 هجری قمری 1122/م. پس از هفتادواند سال عمر و دیدن بیش از هشتاد راوی حدیث درگذشت. او راست: معالم التنزیل در تفسیر و مصابیح السنه و التهذیب و شمائل النبی و ’الجمع بین الصحیحین’. (سیر النبلاء ج 12 ص 103) (طبقات الشافعیه ج 37 ص 2) (تذکره الحفاظ ج 15 ص 2) (ابن خلکان ج 1 ص 402) (شذرات ج 4 ص 48) (روضات ص 246) (طبقات المفسرین سیوطی 12) (مفتاح السعاده) (کشف الظنون) (معجم المؤلفین) (هدیه العارفین ج 1 ص 312) (تاریخ گزیده ص 809 و 813)
ابن محمد بن قیره بن حیون معروف به ابن سکره صدفی و مکنی به ابوعلی. فقیه اهل سرقسطه بود و بقضا نشست و اندلس را گردش کرد. و در بلنسیه و مکه و بصره و واسط حدیث شنید و در بغداد پنج سال بماند. او راست: ’المعجم’ و جز آن. در 454 هجری قمری 1062/م. متولد شد و در 514 هجری قمری 1120/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین) (تاریخ دمشق ابن عساکر ص 62) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 109) (شذرات الذهب ج 4 ص 43) (مرآه الجنان ج 3 ص 210) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 311)
ابن محمد بن قیره بن حیون معروف به ابن سکره صدفی و مکنی به ابوعلی. فقیه اهل سرقسطه بود و بقضا نشست و اندلس را گردش کرد. و در بلنسیه و مکه و بصره و واسط حدیث شنید و در بغداد پنج سال بماند. او راست: ’المعجم’ و جز آن. در 454 هجری قمری 1062/م. متولد شد و در 514 هجری قمری 1120/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین) (تاریخ دمشق ابن عساکر ص 62) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 109) (شذرات الذهب ج 4 ص 43) (مرآه الجنان ج 3 ص 210) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 311)
شاه سلطان حسین صفوی، (1694-1722 میلادی) فرزند شاه سلیمان اول (شاه صفی دوم) صفوی فرزند شاه عباس دوم، فرزند شاه صفی اول، فرزند شاه عباس اول صفوی است. شاه سلطان حسین شش برادر کوچکتراز خود داشت و پدرش شاه سلیمان هنگام مرگ وصیت کرد که تخت و تاج به سلطان مرتضی که از نظر سن کمتر و- از نظر عقل برتر از سلطان حسین بود تعلق گیرد، لیکن امرا پس از مرگ او سلطان حسین که بزرگترین فرزند شاه سلیمان بود را به تخت نشاندند. هدایت درباره روزگاراو مینویسد: ’رقاصان کابلی عزیزتر از بطلان زابلی بودند، و لولیان شیرازی محترم تر از دلیران قفقازی، میدانهای مصاف به ایوانهای زفاف تغییر یافت، و مضمار رزم به مزمار بزم، ارباب ریاضت را خشک مغز خواندند و حکما را مبتدع نام کردند...’. و پس از اشاره به طرد و اخراج علما مانند ملا محمد صادق اردستانی گوید: قدرت به دست زنان و حرم سرایان افتاده بود. و سپس داستان خرابی اوضاع قندهار، و آمدن میرویس غلیجائی برای عرض حال به اصفهان، و عدم توجه اولیای امر بخواسته های وی، و بازگشت او و برافراشتن علم طغیان و استقلال در قندهار یاد کرده است. و چنانکه میدانیم پس از مرگ میرویس، برادرش عبدالعزیز جای وی بگرفت و هرات را نیز بگشود و پس از او پسرش محمود نشست و چون شاه سلطان حسین قدرت عزل او را نداشت فرمان حکومت و لقب صوفی صافی ضمیر برایش فرستاد اما او قانع نشد و به طرف کرمان وسپس شیراز حمله برد و اصفهان را محاصره کرد. هدایت گوید: در این حال علما و روحانیون اصفهان تعویذ و دعای جوشن صغیر مینوشتند و به بازوی شاه می بستند و عاقبت در بامداد جمعه 12 محرم 1135 هجری قمری شاه سلطان حسین صفوی با جمعی از امرا از شهر درآمده و در فرح آبادبه نزد محمود غلیجائی افغان آمده خود را خلع کرد و تاج را بر سر محمود نهاد. و روز چهاردهم محمود به شهر درآمد و شاه را در اندرون زندانی کرد. و در 1141 هجری قمری چون لشکر عثمانی بخشهائی از غرب ایران را اشغال کرده و شاه سلطان حسین را از محمود خواستند، او شاه زندانی را کشت و سرش را برای ایشان فرستاد. و جنازه اش را در قم دفن کردند. از آثار وی مدرسه چهارباغ و کاخ فرح آباد و تعمیر چهل ستون باقی است. وزیران وی به ترتیب عبارتند از: 1- شاه قلی پسر شیخعلی زنگنه. 2- محمد مؤمن شاملو. 3- میرزا طاهر وحید قزوینی. 4- فتحعلیخان داغستانی پسر القاص میرزا بن ایلدرم. 5- آخرین وزیر وی محمدقلیخان بود که بدست افغانها کشته شد. پسرش طهماسب میرزا در هنگام محاصرۀ اصفهان به ولایت عهد منصوب شده بود پس از شنیدن خبر قتل پدر در قزوین خود را شاه خواند. رجوع به طهماسب دوم و روضه الصفای ناصری و ذریعه ج 2 ص 84 و فهرست سبک شناسی ج 3 و مسکوکات رابینو ص 40 و تاریخ مشروطۀ کسروی ص 484 شود
شاه سلطان حسین صفوی، (1694-1722 میلادی) فرزند شاه سلیمان اول (شاه صفی دوم) صفوی فرزند شاه عباس دوم، فرزند شاه صفی اول، فرزند شاه عباس اول صفوی است. شاه سلطان حسین شش برادر کوچکتراز خود داشت و پدرش شاه سلیمان هنگام مرگ وصیت کرد که تخت و تاج به سلطان مرتضی که از نظر سن کمتر و- از نظر عقل برتر از سلطان حسین بود تعلق گیرد، لیکن امرا پس از مرگ او سلطان حسین که بزرگترین فرزند شاه سلیمان بود را به تخت نشاندند. هدایت درباره روزگاراو مینویسد: ’رقاصان کابلی عزیزتر از بطلان زابلی بودند، و لولیان شیرازی محترم تر از دلیران قفقازی، میدانهای مصاف به ایوانهای زفاف تغییر یافت، و مضمار رزم به مزمار بزم، ارباب ریاضت را خشک مغز خواندند و حکما را مبتدع نام کردند...’. و پس از اشاره به طرد و اخراج علما مانند ملا محمد صادق اردستانی گوید: قدرت به دست زنان و حرم سرایان افتاده بود. و سپس داستان خرابی اوضاع قندهار، و آمدن میرویس غلیجائی برای عرض حال به اصفهان، و عدم توجه اولیای امر بخواسته های وی، و بازگشت او و برافراشتن علم طغیان و استقلال در قندهار یاد کرده است. و چنانکه میدانیم پس از مرگ میرویس، برادرش عبدالعزیز جای وی بگرفت و هرات را نیز بگشود و پس از او پسرش محمود نشست و چون شاه سلطان حسین قدرت عزل او را نداشت فرمان حکومت و لقب صوفی صافی ضمیر برایش فرستاد اما او قانع نشد و به طرف کرمان وسپس شیراز حمله برد و اصفهان را محاصره کرد. هدایت گوید: در این حال علما و روحانیون اصفهان تعویذ و دعای جوشن صغیر مینوشتند و به بازوی شاه می بستند و عاقبت در بامداد جمعه 12 محرم 1135 هجری قمری شاه سلطان حسین صفوی با جمعی از امرا از شهر درآمده و در فرح آبادبه نزد محمود غلیجائی افغان آمده خود را خلع کرد و تاج را بر سر محمود نهاد. و روز چهاردهم محمود به شهر درآمد و شاه را در اندرون زندانی کرد. و در 1141 هجری قمری چون لشکر عثمانی بخشهائی از غرب ایران را اشغال کرده و شاه سلطان حسین را از محمود خواستند، او شاه زندانی را کشت و سرش را برای ایشان فرستاد. و جنازه اش را در قم دفن کردند. از آثار وی مدرسه چهارباغ و کاخ فرح آباد و تعمیر چهل ستون باقی است. وزیران وی به ترتیب عبارتند از: 1- شاه قلی پسر شیخعلی زنگنه. 2- محمد مؤمن شاملو. 3- میرزا طاهر وحید قزوینی. 4- فتحعلیخان داغستانی پسر القاص میرزا بن ایلدرم. 5- آخرین وزیر وی محمدقلیخان بود که بدست افغانها کشته شد. پسرش طهماسب میرزا در هنگام محاصرۀ اصفهان به ولایت عهد منصوب شده بود پس از شنیدن خبر قتل پدر در قزوین خود را شاه خواند. رجوع به طهماسب دوم و روضه الصفای ناصری و ذریعه ج 2 ص 84 و فهرست سبک شناسی ج 3 و مسکوکات رابینو ص 40 و تاریخ مشروطۀ کسروی ص 484 شود
ابن رستم حنفی رومی، قاضی مکه بود و در آنجا در1010 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح صحیح مسلم و جز آن. (معجم المؤلفین از خلاصه الاثر) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 321)
ابن رستم حنفی رومی، قاضی مکه بود و در آنجا در1010 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح صحیح مسلم و جز آن. (معجم المؤلفین از خلاصه الاثر) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 321)
ابن رشید بن قاسم حسینی رضوی هندی نجفی حائری. در کربلا در 1170 هجری قمری درگذشت. دیوان شعر به نام ذخائرالمال و یک بدیعیۀ به قافیه و وزن برده دارد و شاگرد سید نصرالله مدرس حائری بود. (ذریعه ج 9 ص 248 و ج 10 ص 7) (معجم المؤلفین) ابن بنده حسین لکهنوی بن محمد بن سیددلدار علی نقوی که در 1325 هجری قمری درگذشت. او راست: الدرالنضید و جز آن. (ذریعه ج 8 ص 81 و ج 13 ص 299)
ابن رشید بن قاسم حسینی رضوی هندی نجفی حائری. در کربلا در 1170 هجری قمری درگذشت. دیوان شعر به نام ذخائرالمال و یک بدیعیۀ به قافیه و وزن برده دارد و شاگرد سید نصرالله مدرس حائری بود. (ذریعه ج 9 ص 248 و ج 10 ص 7) (معجم المؤلفین) ابن بنده حسین لکهنوی بن محمد بن سیددلدار علی نقوی که در 1325 هجری قمری درگذشت. او راست: الدرالنضید و جز آن. (ذریعه ج 8 ص 81 و ج 13 ص 299)
حسین (سید...) بن سیددلدارعلی نقوی لکهنوئی. از فقها و علمای امامیۀ هندوستان است و در 17سالگی به مقام اجتهاد رسیده و به سال 1273 هجری قمریدر لکهنو درگذشته است. از تألیفات اوست: اصالهالطهاره. الافادات الحسینیه. الامالی. التجزی فی الاجتهاد. تجویدالقرآن. حاشیۀ شرح هدایه. الحدیقه السلطانیه فی المسائل الایمانیه، به زبان فارسی. روضهالاحکام. طردالمعاندین فی مسأله اللعن علی المنافقین. المجالس المفجعه. مناهج التدقیق. الوجیز الرائق. و نیز تفسیر چند سوره از قرآن. رجوع به ریحانهالادب ج 4 ص 231 شود حسین (سید...) بن سیددلدارعلی نقوی لکهنوئی. از علمای امامیۀ هندوستان است و به سال 1260 هجری قمری در لکهنو وفات یافت. او راست: الباقیات الصالحات، به زبان اردو. تحقیق معنی ان شأالله. حاشیۀ تحریر اقلیدس. حاشیۀ شرح تحریر اقلیدس. تذکره الشیوخ و الشبان. رجوع به ریحانه الادب ج 4 ص 230 شود
حسین (سید...) بن سیددلدارعلی نقوی لکهنوئی. از فقها و علمای امامیۀ هندوستان است و در 17سالگی به مقام اجتهاد رسیده و به سال 1273 هجری قمریدر لکهنو درگذشته است. از تألیفات اوست: اصالهالطهاره. الافادات الحسینیه. الامالی. التجزی فی الاجتهاد. تجویدالقرآن. حاشیۀ شرح هدایه. الحدیقه السلطانیه فی المسائل الایمانیه، به زبان فارسی. روضهالاحکام. طردالمعاندین فی مسأله اللعن علی المنافقین. المجالس المفجعه. مناهج التدقیق. الوجیز الرائق. و نیز تفسیر چند سوره از قرآن. رجوع به ریحانهالادب ج 4 ص 231 شود حسین (سید...) بن سیددلدارعلی نقوی لکهنوئی. از علمای امامیۀ هندوستان است و به سال 1260 هجری قمری در لکهنو وفات یافت. او راست: الباقیات الصالحات، به زبان اردو. تحقیق معنی ان شأالله. حاشیۀ تحریر اقلیدس. حاشیۀ شرح تحریر اقلیدس. تذکره الشیوخ و الشبان. رجوع به ریحانه الادب ج 4 ص 230 شود
ابن یوسف. کلمات قصار علی را به شعر فارسی در قرن دهم هجری ترجمه کرده است هر یک بیک رباعی. (ذریعه ج 4 ص 77) (ریاض العارفین ص 65) (حبیب السیر) ابن ادریس بن مبارک انصاری مکنی به ابوعلی. متوفی 301 هجری قمری او راست: تاریخ البخاری. (هدیه العارفین ج 1 ص 304)
ابن یوسف. کلمات قصار علی را به شعر فارسی در قرن دهم هجری ترجمه کرده است هر یک بیک رباعی. (ذریعه ج 4 ص 77) (ریاض العارفین ص 65) (حبیب السیر) ابن ادریس بن مبارک انصاری مکنی به ابوعلی. متوفی 301 هجری قمری او راست: تاریخ البخاری. (هدیه العارفین ج 1 ص 304)
ابن عبدالله بن رواحه بن ابراهیم حموی مکنی به ابوعلی انصاری ادیب، در واقعۀ عکا در شعبان 585 هجری قمری کشته شد. شعر وی در معجم الادباء ج 4 ص 7 و ج 4 ص 51 آمده است
ابن عبدالله بن رواحه بن ابراهیم حموی مکنی به ابوعلی انصاری ادیب، در واقعۀ عکا در شعبان 585 هجری قمری کشته شد. شعر وی در معجم الادباء ج 4 ص 7 و ج 4 ص 51 آمده است
حسین بن مسعود بن محمدبغوی. وی شافعی بود. کنیه اش ابومحمد و لقبش فراء و محی الدین و محی السنه. در علم فقه و تفسیر و ادبیات وحدیث و رجال و معرفت و اسامی صحابه و روایت اخبار دست داشت. او راست: 1- تفسیر القرآن. 2- التهذیب در فقه شافعی. 3- الجمع بین الصحیحین. 4- شرح السنه. 5- معالم التنزیل در تفسیر و ظاهراً این کتاب غیر از تفسیر القرآن است. 6- مصابیح السنه در حدیث و شبیه کتاب من لایحضره الفقیه ابن بابویه صدوق است که اسناد اخبار را حذف کرده و خبر را به راوی اصل که از معصوم شنیده است نسبت میدهد و تفسیر مذکور متوسط است و از تفاسیر صحابه و تابعین و مابعد ایشان نقل کرده و تاج الدین ابونصر عبدالوهاب بن محمد حسینی متوفی به 875 هجری قمری آنرا تلخیص کرده است. بغوی با غزالی معاصر بوده و در سال پانصد و ده یا یازده یا شانزده هجری قمری در مرورود وفات یافت و زادگاهش شهر بغ یا بغشور مابین مرو و سرخس و هرات بوده و در مقام نسبت بدانجا بغوی گفتن شاذ و مخالف قیاس است. (از ریحانه الادب). و رجوع به نامۀ دانشوران ج 4 و لغات تاریخیه و جغرافیه وحبیب السیر ج 2 و تاریخ الخلفا ذیل محی السنه و اعلام زرکلی و انجمن آرا و معجم المطبوعات و مآخذ آن شود
حسین بن مسعود بن محمدبغوی. وی شافعی بود. کنیه اش ابومحمد و لقبش فراء و محی الدین و محی السنه. در علم فقه و تفسیر و ادبیات وحدیث و رجال و معرفت و اسامی صحابه و روایت اخبار دست داشت. او راست: 1- تفسیر القرآن. 2- التهذیب در فقه شافعی. 3- الجمع بین الصحیحین. 4- شرح السنه. 5- معالم التنزیل در تفسیر و ظاهراً این کتاب غیر از تفسیر القرآن است. 6- مصابیح السنه در حدیث و شبیه کتاب من لایحضره الفقیه ابن بابویه صدوق است که اسناد اخبار را حذف کرده و خبر را به راوی اصل که از معصوم شنیده است نسبت میدهد و تفسیر مذکور متوسط است و از تفاسیر صحابه و تابعین و مابعد ایشان نقل کرده و تاج الدین ابونصر عبدالوهاب بن محمد حسینی متوفی به 875 هجری قمری آنرا تلخیص کرده است. بغوی با غزالی معاصر بوده و در سال پانصد و ده یا یازده یا شانزده هجری قمری در مرورود وفات یافت و زادگاهش شهر بغ یا بغشور مابین مرو و سرخس و هرات بوده و در مقام نسبت بدانجا بغوی گفتن شاذ و مخالف قیاس است. (از ریحانه الادب). و رجوع به نامۀ دانشوران ج 4 و لغات تاریخیه و جغرافیه وحبیب السیر ج 2 و تاریخ الخلفا ذیل محی السنه و اعلام زرکلی و انجمن آرا و معجم المطبوعات و مآخذ آن شود